این جنبش، دست دموکراسی خواهان دروغین و قدرت طلبان را باز کرده و همچنان باز میکند!
درمقاله پیشین (۱) آمده بود که از اول سال نو میلادی سلطنت طلبان و معدود افراد دیگر با جو سازی در فضای مجازی و تلویزیونهای بیگانه پرست حامیشان در صدد ساخت نیروی جانشین و مصادره کردن جنبش انقلابی ملت ایران هستند و وظیفه ما خارج نشینان و در قبال جنبش ملت ایران در داخل کشور چیست و چگونه باید از این جنبش پشتیبانی و حمایت بکنیم. درهمانجا وعده هم داده شده بود که به توضیح این مسئله پرداخته شود. و اینک توضیح مسئله را در زیر ملاحظه خواهید کرد. اما قبل از توضیح اجمالاً سه نکته را خاطر نشان میکنم:
یکم: بدون ملاحظه جوسازان و چماقداران فضای مجازی و رسانه ای، و نیز این و یا آن شخص چه هتاکی ها و جملاتی را نصیبم خواهند کرد، بر اساس تجربه و با توجه به امور مستمر و داده های تاریخی و امور واقع شده، و مسئولیت خود، آنچه که حق و عدالت حکم می کند، را به اطلاع عموم مردم می رسانم. بنا بر مسئولیت و تجربه، خود را موظف می دانم که آنچه به نظرم حق است و تا آنجا که من می دانم و یا تجربه کرده ام را بیان کنم.
دوم: بعضی می گویند که واقعیات را در چنین زمانی نباید گفت ولی من بر این عقیده ام که همیشه واقعیات را باید گفت ولو به ضررخود آدمی باشد، بویژه در این زمان که بحث واگذاری امور به اشخاص مطرح است . در مورد واگذاری امور به اشخاص قاعده این است که پیشینه و گذشته و زمینه خانواده ای که در آن رشد و نمو کرده تا جای ممکن به آن توجه گردد و برای همگان روشن شود. و در هر موردی بایستی به اعمال وکارنامه عملی آنها توجه شود و نه به حرفهای خوش وزیبای آنها و کسانی که می گویند گذشته را رها کنید و به حال بچسبید، به بیراهه می روند. (۲)
سوم: بعضی ها یا از روی ناآگاهی ویا نداشتن تجربه های تاریخی، می گویند که الآن برای حفظ وحدت و اتحاد باید سکوت کرد. این حرفها را باید گذاشت برای بعد از پیروزی انقلاب. چون الآن مسئله اصلی رژیم اسلامی است، به هیچ چیز غیر از سرنگونی جمهوری اسلامی نمی اندیشیم. (۳). چنین سخنانی آشکارا می گوید که هدف سرنگونی رژیم اسلامی است. اینها هدف را با وسیله اشتباه می گیرند. هدف رسیدن به حکومتی برخاسته از آرای احاد ملت ایران است، حکومتی که در آن سرنوشت ملت به دست همگی ملت ایران از هر قوم و نژاد و طایفه ای باشد. یعنی حکومتی است ملی که در آن حکومت، ساختار دینی از ساختار سیاسی جدا می باشد که هرکدام از این دو، به امور خود بپردازند. وسیلۀ برای رسیدن به چنین حکومتی، منحل شدن حکومت مطلقه غارتگر است. اینان که این حرفهای ناپخته را می گویند که الآن برای حفظ وحدت و اتحاد باید سکوت کرد، این حرفها را باید گذاشت برای بعد از پیروزی انقلاب! اینها غافل از این امرند که وقتی گفته می شود، اتحاد و وحدت، باید گفت اولاً اتحاد و وحدت با چه کسان و یا گروه و دسته ای و ثانیاً با چه هدفی؟. پس برای امر وحدت هم باید هدف روشن و مشخص باشد و هم وضعیت دسته ها و گروه هایی که با چنین هدفی همخوانی و همانی دارند و نه با گروهها و کسانی که در دو کودتا علیه ملت ایران شرکت کرده و دستآوردهای ملت ایران را بباد داده اند. وحدت کردن و اتحاد با هم ابزار و مشخصات خود را دارد. اینان که این حرفهای ناسنجیده را می زنند که الآن برای حفظ وحدت باید سکوت کرد. اگر تجربه لازم و کافی را داشتند، هر گز چنین سخنانی بر زبان نمی آوردند. زیرا اگر هم اکنون هدف و وضعیت افراد، اشخاص و یا گروهها برای امر وحدت مشخص نباشد و همه سکوت کنند، تجربه های طولانی می گوید که بعد از پیروزی قدرت در دست اشخاص و یا گروههایی می افتد که چماقدار دارند و آن ها را به میدان گسیل می کنند. پس وقتی هم اکنون گروهها و اشخاصی چماقداران قلمی و قلم بمزد، چماقدار تحریف و جعل کننده تاریخ، چماقدار رسانه ای، چماقدار فضای مجازی، چماقدار دروغگویی و به هم آمیختن راست و دروغ، چماقدار چند پهلو حرف زدن، چماق دروغ آمیزمصلحت و بنا بر وضعیت هر زمانی سخنان پوپولیستی گفتن، (۴) چماقدار نعره و فریاد کشیدن و به همزدن سخنرانی ها و مراسم دیگران، همه نوع چماقدار دارند، چگونه می شود با آنها وحدت کرد؟ نباید آدمی خود به خاطر کینه شدید و عداوتی که از رژیم مطلقه فقیه غارتگر دارد، خود را به اغفال و تجاهل بزند، و بگوید چون «الآن مسئله اصلی رژیم اسلامی است، به هیچ چیز غیر از سرنگونی جمهوری نمی اندیشیم. پس باید با هر کس و ناکسی وحدت کرد؟ چگونه می شود با گروهها و اشخاصی که شعارشان
شاه، شاه جاوید شاه // ایران فقط رضا شاه یا
رهبر ما پهلویه // هرگه نگه اجنبیه (۵)
و به خواسته ها و شعارهای جنبش انقلابی و « زن زندگی آزادی » و آنهائی در میدان مبارزه جانفشانی می کنند وهزینه های بی حد و حسابی می پردازند، که:
«نه سلطنت نه رهبری // دموکراسی برابری» یا «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر»
توجه نمی کنند وحدت و اتحاد کرد؟ بعد از توضیح سه نکته فوق به توضیح اصل مطلب پرداخته می شود.
در اول سال نو میلادی ۲۰۲۳، خانمها گلشیفه فراهانی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و شیرین عبادی و آقایان رضا پهلوی، علی کریمی و حامد اسماعییلون متن کوتاه مشترکی انتشار دادند که در آن آمده بود « سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود». (۶) به دنبال آن جارو جنجالهای مرسوم خارج کشوری فضای مجازی را پر کرد. امضاکنندگان و منتشر کنندگان این متن: آقای رضا پهلوی مدعی سلطنت و ولایتعهدی، دیگری خانم مسیح علی نژاد، که پول بگیر دولت آمریکا است و وقتی استیون ساکر از او می پرسد که شما نمی ترسید که بگویند که آلت و یا عروسک آمریکائیان هستید، به صراحت پاسخ می دهد خیر من از هر جا پول می گیریم چون می خواهم سخنگوی مردم باشم (۷). سومی آن سلبریتی خانم گلشیفته فراهانی است (۸). چهارمی هم سلبریتی خانم نازنین بنیادی که همراه با مسیح علینژاد به پابوس این کاخ و آن کاخ می رود ، پنجمی آقای علی کریمی که خود را قهرمان فوتبال ایران می داند، به جای اینکه به شادروان تختی تأسی کنید و در جانب ملت ایران بمانید، سر از خاندانی در آورده اید که دو کودتا علیه ملت ایران انجام داده اند. در این میان خانم شیرین عبادی و آقای حامد اسماعییلون که من فکر می کنم ناخواسته در نقش مشروعیت بخشی به این امضاکنندگان عمل کرده اند که امید وارم متوجه عمل خود شده باشند و از این جمع فاصله گرفته باشند. و همین مقدمه خیمه شب بازی بعدی «وکالت می دهم» در فضای مجازی و تلویزیونهای بیگانه پرست شده و همه اینها خود موجب آب به آسیاب جمهوری اسلامی و فروکش کردن جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی گردیده است. به توضیح بیشتر این نکته باز خواهم گشت. اما من فکر می کنم آقای حامد اسماعییلون بهترین عمل برای شما که خدمتی است به خود و ملت ایران و جنبش، این است که شما تمامی هم و غم و کوشش خود را بر روی پاسخگو کردن جمهوری اسلامی و آمران و عاملان سرنگونی هوایپمای اوکراینی که ۱۷۶ نفر را و از جمله همسر و فرزند خود شما به قتل رسانده شد، متمرکز کنید و آن را به ثمر برسانید. و در این راه هم به جنبش خدمت می کنید هم به خود و هم به ملت ایران ومواظب باشید که اگر وارد این زد و بندهای مرسوم سیاسی شدید، خود را وارد میدانی کرده اید که ممکن است شما را هم به گرداب خود بکشد و به اصل مسئولیتی که بر عهده گرفته اید هم خلل و نقصان وارد کند.
شش روز بعد از انتشار متن فوق، آقای مهدی فلاحتی در مصاحبه با خانم شیرین عبادی از ایشان پرسید:«متن مشترکی که همزمان همراه با چند چهره شاخص سیاسی مخالف جمهوری اسلامی شما منتشر کردید، از نظر شما بفرمائید که چه معنا و مسیری دارد؟» وی چنین پاسخ داد: « … یک متن ساده ای است که اشکال هم ندارد. خوشحالم که عده ای دیگر هم آن را امضا کردند …مثال از این است که ما تفکر واحدی داریم، عده ای هستیم که معتقدیم علاوه بر عید نوروز که عید ملی ما است، عید میلادی هم به هر حال برای کسانی که خارج از ایران هستند، خوب سال نو می شود و تبریک گفتن هیچ مسئله و مخالفتی با ملی گرایی ما ندارد.» آقای فلاحتی باز از ایشان سئوال کرد: «از بعضی ها که در ایران هستند یعنی بویژه جوانانی که کف خیابان هستند پیامهای زیادی در این مدت دریافت کردم حتماً شما هم دریافت کردید که نمی دانند ماجرا چیست؟ موافقش نیستند می گویند که قضیه چیست، می گویند که پس ما چی؟ ما که در داخل ایران داریم کشته می شویم پس ما چی؟ شما دوباره نشستید آنجا هر که می خواهید باشید، خانم دکترعبادی برای ما تصمیم بگیرید، نمی دانم پاسخ شما چیست؟» خانم عبادی پاسخ می دهد: «… من حزب سیاسی نیستم، ندارم. من فقط یک فعال حقوق بشرم اما بر این اعتقادم برای هرگونه اتحادی که تأثیرگذار در آینده ایران باشد، بایستی از اتحاد بین جوامع مدنی و فعالین مدنی شروع کرد. …حالا من فکر می کنم بایستی اتحاد را و نه ائتلاف، اتحاد و همدلی را از فعالین مدنی و جوامع مدنی شروع بکنیم. آنها اول بنشینند، ببینند که کدام یک از اصول مورد توافق جامعه مردم قابل دسترسی است. آنها را اولویت بندی بکنند، بعد درجه یک و دو سه. و اجرائی کردن آنها را به احزاب سیاسی بسپارند….این کار فعالین مدنی است. من معنائی بیشتر از یک متن مشترک که همه در یک زمان واحدی ارسال کردند برای این متن قائل نیستم یعنی هیچ زد و بند سیاسی پشتش نبوده » (۹) چند سئوال و یا توضیح در این مورد، یکم: وقتی شما خود می گوئید که «من فعال سیاسی و یا حزب سیاسی نیستم و « فقط یک فعال حقوق بشرم ». آیا با کسانی که متن را امضاء و مورد حمایت و تأیید قرار دادید، فعالین حقوق بشر و مدنی بودند و یا فعالین سیاسی؟ ثانیاً شما که سیاسی نیستید با افراد و اشخاصی سیاسی که می دانید اغراض سیاسی دارند و خود هم معترفید که اپوزیسیون و مخالفین« دارای انگیزه های سیاسی و جاه طلبی های سیاسی خودشان بودند» متنی را امضاء می کنید، و بعد هم می گوئید: «هیچ زد و بند سیاسی پشتش نبوده» شما از کجا می دانستید که «هیچ زد و بند سیاسی پشتش نبوده» است؟ ولی بعد از مدت کمی دیده شد که دقیقاً زد و بند سیاسی پشتش بوده و شما هم احتمالاً گول خورده و یا اغفال شده اید. ثالثاً می فرمائید که این عمل شما اتحاد بوده و نه ائتلاف. ممکن است بفرمائید چه تفاوتی بین اتحاد و ائتلاف وجود دارد؟ شما می فرمائید که « اتحاد و همدلی را از فعالین مدنی و جوامع مدنی شروع بکنیم. آنها اول بنشینند، ببینند که کدام یک از اصول مورد توافق جامعه مردم قابل دسترسی است » آیا در این معنی ائتلاف به غیر از این معنی است که احزاب، گروهها و یا حتی دو نفر می نشینند و اصول مورد توافق را معین می کنند و بعد می گویند ائتلاف کردیم و یا ائتلاف کردند. من از روی کمال صداقت و خیرخواهی به شما می گویم: شما یک کارنامه روشن و شفافی دارید، وارد شدن شما در چنین امور ناسنجیده ای آن را خدشه و لکه دار می کند و یا از ارزش واقعی آن می کاهد.
آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان درست چند روز بعد و احساس اینکه از آقای حامد اسماعییلون و سرکار شیرین عبادی و چند نفر دیگر مشروعیت لازم را گرفته اند و با در دست داشتن انواع و اقسام چماقداری، چماقداران قلمی و قلم بمزد، چماقدار تحریف و جعل کننده تاریخ، چماقدار رسانه ای، چماقدار فضای مجازی، چماقدار دروغگویی و به هم آمیختن راست و دروغ، چماقدار چند پهلو حرف زدن، چماق و بنا بر وضعیت هر زمانی سخنان پوپولیستی گفتن، کمپین من «وکالت می دهم» را در فضای مجازی راه انداختند، و تلویزیونهای بیگانه پرست وعامل بیگانگان چنان آن را در بوق و کرنا گذاشتند که بله همه مسائل در ایران حل شده و به زودی رضا پهلوی سلطنت را در ایران در دست خواهد گرفت. و همه چیز حل خواهد شد. اینان چه آگاه باشند وچه نآگاه آب به آسیاب جمهوری مطلقه غارتگر ریخته و به قول خانم کردی خطاب به رضا پهلوی: « کاری که جمهوری اسلامی در طول این پنج ماه نتوانست انجام دهد، شما انجام دادید، شما اتحاد مردم را به هم زدید، شما می خواهید مردم بنده و برده شما باشند» با حرکاتی که اخیراً در خارج از کشور توسط آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان انجام گرفته اثرات منفی خودش را در ایران کاملاً آشکار کرده است و باعث به خاموشی گرائیدن این جنبش شده است. اما این جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی گرچه فعلاً آن را با این اعمال نابخردانه، تفرقه افکنانه و دیکتاتور مآبانه نسبتاً به خاموشی کشانده است، اما دست بسیاری را باز و رو کرد ه است:
۱- وسط بازان و بعضی از کسانی که خود را مصدقی معرفی می کردند، از اینکه از غافله عقب نمانند و چیزی هم برای آینده خود دست و پا کنند، به این خیمه شب بازی پیوستند و دست خود را رو کردند!.
۲- قدرت پرستانی که عاشق قدرتند ولی شعار دموکراسی و آزادیخواهی، جمهوریخواهیشان گوش فلک را کر کرده بود.
۳- بخشی از گروه های چپی که وانمود می کردند که از گذشته خود عبرت گرفته و به جمهوری و دموکراسی باز گشته اند، با این حرکات معلوم کردند که نه هنوز بر دیکتاتوری پرولتاریا باقی هستند و چون سلطنت با دیکتاتوری پرولتاریا اینهمانی دارد، به این بازی کودکانه، تفرقه افکنانه باز گشته و مچ خود را باز کردند.
۴-دست سلطنت طلبان و بیشتر از همه، شخص رضا پهلوی را باز و رو کرد. وی که در مصر قسم خورده ولیعهد ایران است و پادشاهی از آن او است و باید حق به حقدار برسد و هر گز در طول این چهل سال آن را انکار نکرده، او به خوبی می داند که از خاندانی می آید که دو کودتا علیه ملت ایران انجام داده اند و هر گزهم آن را محکوم نکرده است حتی از پدرش هم تجربه نیاموخته که وقتی او بر تخت سلطنت نشانده شد، بعضی از اعمال پدرش را نقد و از آن دوری جست. من بارها با اسناد و مدارک استدلال کرده بودم که او در رؤیای پادشاهی با حمایت و کمک بیگانگان زندگی می کند و بارها این را بر زبان آورده بود. اما با حرفهای چند پهلو و گاه مبهم خود را دموکرات منش و خواهان نظر و خواسته ملت ایران معرفی می کرد. ولی بعد دوباره، حرفش را به نحوی که افراد ساده و عادی درست – به خاطر کینه و عداوت از رژیم جنایتکار مطلقه غارتگر – متوجه نشوند تغییر می داد و ساده دلان و افراد بی تجربه هم می گفتند بر گذشته صلوات و مسائل تاریخی و گذشته را رها کنید. حالا حد اقل این مخالف جمهوری اسلامی است. اما این بار با عجله و شتاب دست خود را رو کرد و همه چیز آشکار شد. بسیار محتمل است که لابی ها و نفوذی های جمهوری اسلامی در او رخنه کرده و این خط و خطوط که می دانستند دلخواه او است را به او القا کرده اند. آقای رضا پهلوی و سلطنت طلبان شما مقصر بخش مهمی از خوابانیدن جنبش انقلابی «انقلاب زن، زندگی، آزادی» هستید. من باز به شما می گویم که از این حرکات خود دست بردارید و کاری نکنید که سومین نفر از این خاندان در تاریخ خائن به ملت و مملکت شناخته شوید. دنباله این بحث و نیز کسان دیگری که حد اقل می شود آن ها را به خاطر عمل نکردن درست خود در داخل کشور مقصر خوابیده شدن جنبش خواند، در نوبت دیگر ادامه پیدا می کند.
محمد جعفری ۲ بهمن ۱۴۰۱
نمایه و یادداشت:
۱- «ترس و وحشت در چهره آقای خامنه ای و دیگر سردمدارن نظام مطلقه غارتگر»
https://news.gooya.com/2023/01/post-72461.php
۲-برای اطلاع بیشتر در این مورد نگاه کنید به کتاب تقابل دو خط با کودتای خرداد ۱۳۶۰، چاپ اول ص ۴۶۸-۴۶۶ نکته ۲۴، چاپ دوم قابل درترسی در سایت اینجانب ص ۵۲۲-۵۲۰.
۳- https://youtu.be/yuq27vhTWgM
۴-جهت اطلاع بیشتر به انواع و اقسام چماق دروغ به مقاله « شفاف و زلال حرف زدن و از سخنهای چند پهلو دوری گزیدن.»؛ https://news.gooya.com/2022/11/post-70720.php
۵-https://youtu.be/yuq27vhTWgM
۶- متن کامل منتشر شده « سال ۲۰۲۲ سال شکوه همبستگی ایرانیان با هر باور و زبان و گرایش بود. با سازماندهی و همبستگی، سال ۲۰۲۳ سال پیروزی ملت ایران خواهد بود؛ سال تحقق آزادی و عدالت در ایران.»
۷–
https://www.bbc.co.uk/iplayer/episode/m001ccyh/hardtalk-masih-alinejad-journali-and-campaigner
۸- سلبرتی ها انواع و اقسام گوناگونی دارند و اینکه در بلوک غرب به چه نحوی سلبریتی ها ساخته می شود و یا می سازند، توضیح آن از حوصله این مقال خارج است.
۹- مصاحبه آقای مهدی فلاحتی با خانم شیرین عبادی در ۱۶ دی ۱۴۰۱ خورشیدی و ششم ژانویه ۲۰۲۳ میلادی. لینک مصاحبه:
https://www.youtube.com/watch?v=nXT8CBkI_bY ؛ متن کامل سئوال و جواب آقای فلاحتی از خانم شیرین عبادی:
آقای فلاحتی در ششم ژانویه ۲۰۲۳، در مصاحبه با خانم شیرین عبادی از ایشان پرسید:«متن مشترکی که همزمان همراه با چند چهره شاخص سیاسی مخالف جمهوری اسلامی شما منتشر کردید، از نظر شما بفرمائید که چه معنا و مسیری دارد؟» وی چنین پاسخ داد: « متن اصلی توسط یکی از دوستان برای من ارسال شد و گفتند که ما همه تصمیم گرفته ایم در ساعت ۱۲ شب این را منتشر کنیم. یک متن ساده ای است که اشکال هم ندارد. خوشحالم که عده ای دیگر هم آن را امضا کردند و شنیدم که بعداً هم ملحق شدند تعداد بیشتری. مثال از این است که ما تفکر واحدی داریم، عده ای هستیم که معتقدیم علاوه بر عید نوروز که عید ملی ما است، عید میلادی هم به هر حال برای کسانی که خارج از ایران هستند، خوب سال نو می شود و تبریک گفتن هیچ مسئله و مخالفتی با ملی گرایی ما ندارد.» آقای فلاحتی باز از ایشان سئوال کرد: «بعضی ها که در ایران هستند یعنی از بویژه جوانانی که کف خیابان هستند پیامهای زیادی در این مدت دریافت کردم حتماً شما هم دریافت کردید که نمی دانند ماجرا چیست؟ موافقش نیستند می گویند که قضیه چیست، می گویند که پس ما چی؟ ما که در داخل ایران داریم کشته می شویم پس ما چی؟ شما دوباره نشستید آنجا هر که می خواهید باشید، خانم دکتر عبادی برای ما تصمیم بگیرید، نمی دانم پاسخ شما چیست؟» خانم عبادی پاسخ می دهد: «ببینید این پیام بایستی فقط محدوده متن نوشته شده تفسیر و خوانده شود. من حزب سیاسی نیستم، ندارم. من فقط یک فعال حقوق بشرم اما بر این اعتقادم برای هرگونه اتحادی که تأثیرگذار در آینده ایران باشد، بایستی از اتحادی بین جوامع مدنی و فعالین مدنی شروع کرد. ما تا به حال راه غلطی می رفتیم، ما ملت ایران. برای اینکه همیشه اپوزیسیون و مخالفین می نشستند با هم صحبت می کردند و چون هر کدام دارای انگیزه های سیاسی و جاه طلبی های سیاسی خودشان بودند، به توافق نمی رسیدند تا حدی که شاهد بودیم سرو صدای جوانان ایرانی بیرون آمد که بابا چه خبره چرا اینقدر دعوا می کنید و حق هم داشتند، علت اینکه این حکومت ستمگر نالایق در قدرت است، همین اختلافات بود. حالا من فکر می کنم بایستی اتحاد را و نه ائتلاف، اتحاد و همدلی را از فعالین مدنی و جوامع مدنی شروع بکنیم. آنها اول بنشینند، ببینند که کدام یک از اصول مورد توافق جامعه مردم قابل دسترسی است. آنها را اولویت بندی بکنند، بعد درجه یک و دو سه. و اجرائی کردن آنها را به احزاب سیاسی بسپارند. بعنوان مثال همه مردم ایران معتقدند که دموکراسی و حقوق بشر اما حقوق بشر یک اقیانوس است. در حقیقت کدام بخش از این اقیانوس در درجه اول مورد نیاز فوری مردم و قابل دسترسی است. این را من فکر می کنم که جوامع مدنی و فعالین مدنی که انگیزه های سیاسی و جاه طلبی سیاسی ندارند بهتر می توانند راجع به آن بحث بکنند و اولویت بندی کنند. بعد نوبت فعالین سیاسی و احزاب سیاسی می رسد که بروند و روش دستیابی به آن خواسته های مردم را پیدا بکنند و خودشان سر قدرت هر دعوایی دارند، هر اتفاقی که می خواهد بیفتد، بیفتد. این کار فعالین مدنی است. من معنائی بیشتر از یک متن مشترک که همه در یک زمان واحدی ارسال کردند برای این متن قائل نیستم یعنی هیچ زد و بند سیاسی پشتش نبوده »