هشدار! جنبش همگانی مردم در دام شگردهای تبهکارانه رژیم قرار گرفته است
ظاهراً داستان مربوط به عکس پاره شده آقای خمینی و نمایش تلویزیونی آن دارد به جاهای باریک کشیده می شود. راهپیمایی های تند و خشن هواداران رژیم، همه جانبه و حساب شده به پیش می رود و جوری وانمود می شود که گویی ضایعه ای سهمگین بر کل پیکره کشور وارد شده است. در همین پیوند، خود آقای خامنه ای نیز وارد شده است و در روز گذشته خبر از نابودی قریب الوقوع مخالفان داده است. اما مهمتر از اینها “واکنشهای” نیروهای اصلاح طلب است که با بالابردن عکس آقای خمینی قصد دارند نشان دهند آنها هستند که پیروان واقعی آقای خمینی اند. این روند فضا را به شدت ابهام آلوده می کند زیرا جنبش عمومی را به واکنش سازی می کشاند و شروع این روند یعنی امکان کنش و ابتکار گرفته شده، میان نیروهای متنوع داخل جنبش تضاد ایجاد می شود و تضادها یعنی فرسایش جنبش.
واقعا پرسیدنی است مگر پاره کردن یک عکس از سوی یک یا چند نفر از میان هزاران دانشجوی معترض که بسیار کثرت گرایند و هر یک از روی ایده ای و سلیقه ای در این اعتراضات شرکت دارند-به فرضی هم که عین حقیقت باشد- واجد چه میزان خطر برای نظام ولایی است که به یکباره از سوی رژیم چنین موجی از خشونت تبلیغ می شود؟ هنوز از آقایانی که در بیتشان درس خارج برگزار می کنند تا از این طریق مقام عظمای ولایتشان خدشه ناپذیر نشان دهد پرسیدنی است مگر در فقه تاریخی شما پیکرتراشی و ایجاد تصویر از مصادیق شرک وبت پرستی نبوده است؟ پس چرا ولو بفرض محال عکسی پاره شده است از آن بت می سازید؟ مگر شخصیت آقای خمینی، خوب یا بد، به پاره شدن و یا نشدن عکس او بستگی دارد؟ اگر کسی شخصیت داشت چه عکسش پاره شود و چه نشود شخصیتش محفوظ و مصون است و اگر نداشت با عکس چیزی تغییر نمی کند برای یک بار هم که شده مقدسات را برای مردم مشخص و معین کنید گمان نمی کنم بت ساختن از شخصیتی جزو مقدسات دینی باشد.
برای فهم این پدیده نباید از یاد برد که حکومت ولایی آقای خامنه ای و دولت نظامی- امنیتی برخاسته از کودتای دفتر رهبری به سرکردگی اطلاعات سپاه، بیش از شش ماه است که بر خلاف تمام ادعاهای انسان دوستی اش در برابر دیدگان مبهوت همه جهانیان به قلع و قمع بی رحمانه هر گونه مخالف سیاسی مشغول است. نکته جالب این است که مخالفان سیاسی کنونی از همه اقشار جامعه اند، و به شدت تکثرگرایند، شامل فقیر و غنی، دانشگاهی و بازاری، پیر و جوان، و از خط امامی و مذهبی و رزمنده سابق گرفته تا سکولار و بالای شهری لیبرال. آنچه هم همگان بر آن گواهی می دهند این است که به رغم اقدامات به شدت خشونت آمیز نیروهای سرکوب، اکثریت قریب به اتفاق مخالفتها به صورت تظاهراتهای آرام، بدون خشونت و مسالمت آمیز انجام می گیرد. در این میان، ۱۶ آذر را باید یک نقطه عطف دانست. از آن روز به بعد به نظر می رسد آقای خامنه ای و مشاورانش به این جمع بندی کلی رسیده باشند که این جنبش، به خصوص با توجه به در پیش بودن روزها و شبهای محرم، نه تنها به این سادگی ها جمع شدنی نیست- آنگونه که آنها در آغاز می پنداشتند- بلکه در سپهر غنی فرهنگ ملی و دینی ایرانیان هر روز سبزتر از دیروز می شود. از همین رو، از ۱۶ آذر تا امروز، نشانه ها و علائم خاصی از درون رژیم قابل مشاهده است که همگی گواهی بر تصمیمات تازه برای سرکوبگری در مرحله ای جدید دارد. این مرحله از سرکوب قطعاً دامنه اش وسیعتر از قبل خواهد بود. داستان پاره شدن عکس آقای خمینی، راه اندازی دستجات کفن پوش به بهانه توهین به مقدسات، و تحریک دانشجویان از طریق انتشار علکس یکی از دانشجویان پیشرو با لباس زنانه را باید در این پیش زمینه خواند.
هر کسی تاریخ معاصر ایران و روند جنبش های انقلابی را با دقت بخواند، فوری درک خواهد کرد که این ترفند های پوسیده و نخ نما شده چیز تازه ای نیست. رژیمهای استبدادی برای ادامه سرکوب در سطحی گسترده تر نیازمند این مرحله اند. از نمایشهای دوران اخیر مانند کارنوال عاشورا و کنفرانس برلین علیه اصلاح طلبان داخلی می گذریم و اجازه می خواهم اندکی عقب تر برگردیم تا با این سازوکارها عمیق تر آشنا شویم:
در ۲۴ آذر ۵۹ جریانی بسیار شبیه به همین موضوع پدید آمد. اما از طنز روزگار موضوع اهانت به مقدسات پاره کردن عکس آیتالله منتظری بود نه آیت الله خمینی. در آن زمان حزب جمهوری اسلامی و روحانیت قدرتمدار با پیشقراولی نیروهای چپ پیرو خط امام به هر ترفندی متوسل می شدند تا همه قدرت را به دست آورند. مانع آنها در این راه آقای بنی صدر بود که در مقام ریاست جمهوری و فرمانده کل قوا و در حالی که یک پایش در اتاق جنگ در جنوب کشور بود در برابر آنها ایستاده بود. حزب جمهوری برای حذف وی از صحنه سیاسی کشور طرح و توطئه ی سازمان یافته ای را سازمان دادند که اگر نبود هوشیاری ملت و روحانیان آزادیخواه و مستقل قم و مشهد به ویژه نقش آیت الله گلپایگانی، معلوم نبود با آن حجم از تحریک احساسات مردم کار به کجا کشیده می شد. حادثه ای که رخ داده بود، از این قرار بود که در هشتم آذر ۵۹، در مشهد و در حین سخنرانی آیتالله لاهوتی و آقای احمد سلامتیان تعدادی اخلالگر اجیر شده به وسیله آقای حسن غفوری فر، استاندار وقت خراسان، عکسی از آیتالله منتظری را که قائم مقام رهبری بودند پاره می کنند. فوراً رسانه های هوادار ولایت فقیه به هدایت سپاه و بعضی از ارگانهای تحت فرمان استاندار شیون و وامصیبتا راه انداختند که به ولایت فقیه توهین شده است و مقدسات اسلام از بین رفته است. به فاصله چند ساعت و در دنباله همین سناریو در اصفهان صحنه دیگری اجراء شد بدین گونه که این بار به عکس آقای خمینی در یک سخنرانی توهین و گوشه ای از آن پاره می شود و تلویزیون از آن حرکت فیلمبرداری و در مرکز سیمای اصفهان به نمایش گذاشته می شود. حال در پی مشهد، در تهران و قم و اصفهان نیز صدای وا اسلاما راه افتاد و هزاران نفر تحریک شدند و به خیابان آمدند و خواستار مجازات همه کسانی شدند که به خود اجازه داده اند به ساحت مقدس روحانیت و ولیفقیه توهین شود که در پی آن آیتالله طاهری امام جمعه اصفهان طی اطلاعیهای در اعتراض به پاره کردن عکس آیتالله منتظری و اهانت به ولی فقیه در تاریخ ۲۴ آذر ۵۹، شهر اصفهان را ترک کرد. متعاقب آن، نهادهای انقلابی و ائمه جمعه در روز ۲۷ آذر ۵۹ که روز شهادت دکتر مفتح، موسوم به روز وحدت روحانی و دانشجو ، به هدف تجدید عهد با رهبر و محکوم کردن اهانت به ولایت فقیه، اعلام راهپیمایی سراسری کردند. در روز چهارشنبه ۲۶ آذر و به منظور تکمیل طرح از سوی حزب جمهوری، آقای پرورش نایب رئیس مجلس که آن روز جلسه مجلس را اداره میکرد، اعلام کرد، «برای اینکه بار دیگر ملت ما همآهنگی خودش و اراده خودش را به جهانیان ثابت کند، روز پنچشنبه (۲۷ آذر) راهپیمایی خواهد بود و بدین منظور مجلس نیز روز پنجشنبه تعطیل خواهد بود.»
طبق برنامه طرح ریزی شده، قرار بود که در قطعنامه پایان راهپیمایی از رهبر انقلاب آقای خمینی خواسته شود که آقای بنیصدر را از فرماندهی کل قوا برکنار کند و با برکناری وی از فرماندهی کل قوا زمینه حذف وی از ریاست جمهوری آماده شود.
روزنامه انقلاب اسلامی و دفتر ریاست جمهوری به موقع از متن قطعنامه راهپیمائی که در حزب جمهوری اسلامی تهیه شده بود تا در تظاهرات سراسری کل کشور در پنجشنبه ۲۷/۹/۵۹ خوانده شود، مطلع شد. در برابر، دفتر رئیس جمهور و هواداران وی دست بکار شدند و با مراجع و روحانیت مشهد، شیراز و قم تماس گرفتند و خطر چنین عملی را برای کشور و خود روحانیت به آنها گوشزد کردند. نظر به اینکه هنوز روحانیت و مرجعیت این قدر هویت تاریخی خود را در پس قدرت ولی فقیه تضعیف نکرده بود، فوراً برخی مراجع اصلی اقدام کردند. آیت الله گلپایگانی از مراجع مسلم تقلید آن روز که رابطه ای انتقادی با ولایت فقیه داشت، پس از آنکه از متن قطعنامه آگاه شد بی درنگ نامهای برای آقای خمینی فرستاد و از ایشان خواست که جلو این مسائل را بگیرند. متن آن نامه محکم و مستدل که شفاهی برای روزنامه انقلاب اسلامی خوانده شد به قرار زیر بود:
“حضرت آیتالله خمینی دامه توفیقاته، وقتی کشور با جنگ خارجی روبروست و ریاست جمهوری آقای بنیصدر ارتش را بازسازی کرده و تهاجم نیروهای اشغالگر را متوقف و بخشی از اراضی اشغالی را پس گرفته و به خوبی جبهههای جنگ را هدایت کرده است، تضعیف ایشان، تضعیف اسلام و جمهوری اسلامی است و اگر شما اجازه بدهید اولین رئیسجمهور بدست عده قلیلی که درصدد تضعیف و برکناری ایشان هستند در کار خود موفق بشوند، دیگر چه کسی حاضر به پذیرش مسئولیت است. من مصراً از شما میخواهم که خود جلو این اعمال را بگیرید که در غیر اینصورت من مسئول هستم که خودم نظر شرع را اعلام کنم.” *
آقای خمینی پس از مواجه شدن با مخالفت عمومی تمامی مراجع مستقل تقلید آن روز و سایر شخصیتها و فعالان سیاسی غیر وابسته و آزاد، احساس خطر کرده و در آن شرایط انجام راهپیمائی را به صلاح ندید و لذا وی از جانب دفترشان طی اطلاعیهای در تاریخ ۲۶/۹/۵۹، همه راهپیمایی ها را لغو کردند. بخشی از متن اطلاعیه آقای خمینی به شرح زیر است: ” …با توجه به اینکه بارها اعلام کردهاند که اگر به من و یا عکس من اهانت شد، مردم عکسالعملی نشان ندهند، بدین وسیله از عموم آنان تقاضا میشود از راهپیمایی که قرار است به این عنوان انجام شود صرفنظر نمایند و…اگر کسی به من توهین کرد و یا به قصد توهین عکس مرا و یا دیگران را پاره کردند، کسی حق ندارد عکس العمل نشان بدهد”**
بدینوسیله در آن روز غائله طراحی شده از پیش در هم شکسته شد. اما شگرد استفاده از توهین به مقدسات همچنان بر جا مانده است و امروز بعد از گذشت ۲۸ سال از آن واقعه آقای خامنه ای که تمام پلهای پشت سر خود را خراب کرده و در طول شش ماه گذشته همه مشروعیت مردمی، دینی و جهانی رژیم را بر باد داده است و حتی آنقدر مشروعیت ولایی که به هر حال آقای خمینی در میان توده مردم مذهبی از آن برخوردار بود، ندارد، راهی جز این ندارد که خود پشت این ترفند قرار گیرد و بار دیگر مردم و رهبران جنبش را صفر قلمداد کرده و به مخالفانش اعلام جنگ دهد.
با توجه به سخنان دیروز آقای خامنه ای، فرماندهان سپاه و بسیج، وزیر اطلاعات، امام جمعه موقت تهران و مشهد و نمایندگان دست نشانده و جیره خوار مجلس و… هدف از این ترفند از پیش طراحی شده روشن است. آنها قصد دارند:
پس ما ملت ایران همه باید به هوش باشیم و در دام رژیم نیفتیم؛ رژیمی که در سطح داخل و خارج دچار فرسایش روزانه است و اندک اندک همه زمینه های مشروعیتش را از دست داده و تنها به زور سرنیزه و قدرت نظامی – امنیتی متکی است، نمی تواند ماندگار باشد. همگان باید از جنبش آزادی خواهی مان، مثل یک عزیز پاسداری روزانه کنیم. جنبش نیازمند مراقبت و مواظبت لحظه به لحظه است. قاعده عمومی هم این است: به میزانی که چنبش پایدار می ماند ریزش نیروهای داخل رژیم تشدید می شود و به همان میزان مرگ رژیم تسریع می شود زیرا تداوم جنبش به نیروهای سرکوبگر که اغلب آنها نیز خود در میان ما زندگی می کنند و می خواهند زندگی ارامی داشته باشند، آینده ای در خدمت به رژیم نخواهند دید و از این رو از صف آن جدا خواهند شد. پس اگر به حرکت و جنبش عمومی ادامه دادیم، پیروزی از آن ماست و اگر کوتاه آمدیم و از ترس خانه نشین شدیم، زمانی نه چندان دور، این رژیم پس از بهبود اوضاعش دمار از روز گار همۀ مخالفان و بلکه هستی وطن در خواهد آورد و دور تر، قطعاً تک تک ما بهای سنگین تری پرداخت خواهیم کرد. خداوند آن روز را نیاورد! ۲۲ آذر ۱۳۸۸
————————–
* مدیر مسئول وقت روزنامه انقلاب اسلامی
** متن اعلامیه دفتر آقای خمینی
بسمالله الرحمن الرحیم
«پیرو اطلاعیههای متعدد و بسیاری که از طرف حضرات آقایان حجج اسلام و علمای اعلام شهرستانها دامت برکاتهم و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و انجمنها، گروهها و شخصیتهای محترم دیگری که در مورد راهپیمایی روز پنجشنبه دهم ماه صفر برابر ۲۷/۹/۵۹ اعلام شده بود حضرت امام خمینی مد ظله العالی ضمن تشکر و سپاسگزاری صمیمانه از احساسات و عواطف همگی آنان فرمودند با توجه به حساسیت زمان و مقطع فعلی که ما گرفتار مسأله جنگ با دشمن اسلام هستیم و باید به مسائل و مشکلات مملکتی بپردازیم و با توجه به اینکه بارها اعلام کردهاند که اگر به من و یا عکس من اهانت شد مردم عکسالعملی نشان ندهند، بدین وسیله از عموم آنان تقاضا میشود از راهپیمایی که قرار است باین عنوان انجام شود صرفنظر نمایند و به کارهای مهم و رفع مشکلات دیگری که دارند بپردازند و حتیالامکان مردم را به آرامش و نظم دعوت کنند ضمناً فرمودند: از جناب حجتالاسلام آقای حاج سیدجلالالدین طاهری دامت افاضاته تقاضا میکنم، تا به درخواست اهالی محترم اصفهان بدین شهر بازگشته و کماکان به اقامه نماز جمعه و ارشاد مردم ادامه دهند و ارگانهای انقلابی هم که اعلام تعطیل نمودهاند به کارهای عادی خود مشغول گردند. از خدای تعالی توفیق همگان و پیروزی کامل مسلمانان را بر دشمنان اسلام مسئلت مینمائیم. بتاریخ ۹ صفر ۱۴۰۱ برابر با ۲۶/۹/۵۹ دفتر امام خمینی»