اینجانب محمد جعفری راقم این سطور از سال ۱۳۴۰ تا به امروز کم و بیش در امر مبارزه با رژیمهای دیکتاتوری شاهنشاهی و ولایت فقیه بوده ام، در تمام این دوران مسئله دستگیریها و چگونگی برخورد نیروهای پلیس و اطلاعاتی-امنیتی از متهمان خود را در درون و برون زندانها و هدفهائی را که از اینگونه برخوردها آنها دنبال می کنند، برایم حائز اهمیت بوده و به همین علت کتابهائی که چگونگی برخورد مأموران اطلاعاتی- امنیتی و همچنین تجربۀ کسانی که زندانی بوده و آن تجارب را آشکار نموده بودند را مورد مطالعه قرار می دادم.
خود نیز مدت پنج سال و اندی در طول سال های پرالتهاب ۶۰ تا ۶۶ را در محبس ولایت فقیه به سر برده ام، جمع بندی تجربه خود ازاین دوران همراه با اطلاعات دقیقی که توانستم در درون و برون زندان از همان مأموران اطلاعاتی- امنیتی و یا کانالهای دیگر بدست بیاورم همراه با تجزیه و تحلیل از چگونگی روشهای برخورد بازجویان و مأموران اطلاعاتی- امنیتی با زندانیان خود در دورون و برون زندان و نیز برخورد زندانیان با مأموران بازجوئی و اطلاعاتی خود، را برای تجربه و آگاهی نسل خود و نسلهای آینده، در دو جلد کتاب تحت عنوان «اوین» منتشر نمودم که فکر می کنم مطالعۀ آن برای مبارزین و بویژه مبارزین ایرانی خالی از فایده نباشد.
چه در درون زندان و چه در بیرون از آن و در دوران مختلف مبارزه، تجربه ام این است که هر کسی که اطلاعات بیشتری که منتشر نشده است را دارد، به خاطر داشتن همان اطلاعات در وضعیت خطرناکتری به سر می برد. در رژیمهای دیکتاتوری، داشتن اطلاعات منتشر نشده از جنایت، چپاول، غارت اموال، تجاوز به جان و مال و ناموس مردم، حق کشی ها، ظلم و ستم ها، دروغ و تقلبها، تهمت و برچسبها، دگر دیسی هائی که فرد و یا افراد ضد انقلابی را به انقلابی تبدیل می کند، حذف و از صحنه بیرون راندن انقلابیون واقعی و…، برای دارندۀ آن تا زمانی که آن اطلاعات منتشر نشده است، خطرناک است.
زیرا تمامی سعی و کوشش چنین رژیمهائی این است که نگذارند چنین اطلاعاتی در معرض افکار عمومی ملت خود و جهانیان قرار بگیرد و لذا تا این اطلاعات منتشر نشده است برای دارنده اش خطرناک است و پلیس اطلاعاتی- امنیتی هر لحظه او را به انواع و اقسام روش ها تهدید می کنند و بسته به نوع اطلاعاتی که شخص دارد، با حبس، شکنجه، ربودن و حذف فیزیکی و یا غیر فیزیکی روبرو خواهد بود.
اما شخص هر اندازه صاحب نام و مورد قبول جامعه و از مخالفین بنام رژیم باشد، وقتی که می دانند او اطلاعات سری و خطرناکی رااز رژیم ندارد و یا اطلاعاتش منتشر و عمومی گشته است کمتر در معرض تهدید واقع می شود. این پدیده و تجربه هم در داخل زندان و برای زندانی و در بیرون زندان برای اشخاص و شخصیتهای مبارز و آزادیخواه و عدالت گستر صادق است . اینجانب در همۀ دوران، چه در درون زندان و چه در بیرون زندان دیده و تجربه کرده ام که اشخاصی که در حزب، دسته، گروه و یا شخصیتی منفرد داشته اند و اطلاعات آنها در درجۀ دوم، سوم و یا چهارم اهمیت بوده، ولی پلیس اطلاعاتی- امنیتی سر نخی پیدا کرده که او اطلاعاتی خطرناک علیه رژیم را دارد، ماموران با انواع و اقسام حیل وقتی آن اطلاعات را از او گرفته و به قول خودشان «تخلیه اطلاعاتی» نموده اند، او را به دیار نیستی فرستاده اند ولی در مقابل اگر شخص اطلاعات نداشته و یا اگر داشته همۀ آن منتشر شده و در معرض افکار عمومی قرار گرفته شده باشد، اشخاص مصونیت پیدا کرده و جان سالم به در برده اند.
حال جای آن نیست که دراین مختصر به تجربه های مشخص و فراوانی که وجود دارد و علل و عوامل آن بپردازم. اما به دلایل فوق وظیفه دینی، انسانی و ملی خود دانستم که به همه کسانی که در نهضتی که بر اثر کودتا و تقلب در انتخابات بوجود آمده هشدار دهم که آنها درمقابل رژیمی هستند که از هیچگونه رزالتی از جمله: دروغ ، تهمت، برچسب، قتل و غارت، زندان و شکنجه، اعترافات تلویزیونی به منظور شخصیت زدائی، تجاوز جنسی به دختر و پسر، ناقص نمودن افراد، یا تهدیدهای گوناگون خانواده هائی که مورد تجاوز واقع شده اند، به سکوت وادار کردن، جنازه ها را با قبول اینکه شخص مورد نظر در تصادف اتومبیل و یا بیماری و یا … کشته شده و یا مرده است به صاحبانش تحویل دادن و…. کوتاهی نمی کند. این رژیم تظاهرات آرام مردم بی دفاع و ضد خشونت را با کشت و کشتار و تجاوزات پاسخ داده و می دهد.
اکنون زمان آن است که هر کس اطلاعات و تجارب خود را برای آگاهی عموم و مصونیت خود آشکار کند و بویژه این انتظار از کسانی که در رده های بالا ویا رهبرانیکه از داشتن اطلاعات و اسناد و مدارک جرم و جنایت سخن بمیان آورده اند، بیشتر است زیرا آنها این افشاگری روشنگرانه را به همه شهیدان و درد دیده گان این خیزش و ملت ایران بدهکارند.
محمد جعفری
مدیر مسئول روزنامه انقلاب اسلامی در دوران ریاست جمهوری بنی صدر. ۱۱ مهر ماه ۱۳۸۸. mbarzavand@yahoo.com